طول عمر رجعت کنندگان

طلــــوع ســتـــــــــــاره

اللهم عجل لولیک الفرج

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ طلــــوع ســتـــــــــــاره خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

يکي از بحث­هايي که مورد توجّه قرارگرفته است، موضوع طول عمر رجعت کنندگان است که آيا رجعت کنندگان، همه يک اندازه عمر معين دارند، يا نه؟ 

بيشتر روايات، نقش رجعت کنندگان را در عصر ظهور حضرت مهدي علیه السلام نصرت و ياري دين و مبارزه و جهاد کنار آن حضرت مطرح مي­کنند. درباره طول عمر مطالب روشني وجود ندارد.

تنها يک روايت وجود دارد، که اين است:

سعد از حسن و او از امام کاظم علیه السلام روايت مي­کند، که فرموده است:

سَعْدٌ عَنِ الْيَقْطِينِي عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ علیه السلام قَالَ قَالَ: لَتَرْجِعَنَّ نُفُوسٌ ذَهَبَتْ وَ لَيُقْتَصَّنَّ يَوْمَ يَقُومُ وَ مَنْ عُذِّبَ يَقْتَصُّ بِعَذَابِهِ وَ مَنْ أُغِيظَ أَغَاظَ بِغَيْظِهِ وَ مَنْ قُتِلَ اقْتَصَّ بِقَتْلِهِ وَ يُرَدُّ لَهُمْ أَعْدَاؤُهُمْ مَعَهُمْ حَتَّى يَأْخُذُوا بِثَأْرِهِمْ ثُمَّ يَعْمُرُونَ بَعدّهمْ ثَلَاثِينَ شَهْراً ثُمَّ يَمُوتُونَ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَة[1] ؛

حتماً عدّه­اي از انسان­ها که مرده­اند، باز مي­گردند و روزي که قائم قيام مي­کند، دشمنان خود را مورد قصاص قرار مي­دهند. کسي که عذاب شده است، عذاب کننده خود را و کسي که مورد خشم قرار گرفته است، به خشم آورنده خود را و کسي که کشته شده است، قاتل خود را قصاص مي­کند. دشمنان آن­ها بازگردانده
مي­شوند، تا مؤمنان انتقام خون خود را بگيرند؛ آنگاه پس از آن، سي­ماه زندگي مي­کنند و در يک شب
مي­ميرند.

چند روايت ديگر درباره طول عمر و حکومت پيامبر اسلام و امير مؤمنان و امام حسين علیه السلام وجود دارد که آن­ها را مورد بحث قرار خواهيم داد که آيا مورد اعتماد هستند.

 

1. طول عمر پيامبرصلی الله و علیه و آله وسلم و امير مؤمنان علیه السلام

الف. روايتي است از اسد بن اسماعيل از امام صادق علیه السلام درباره روزي که مقدار آن را خداوند پنجاه هزار سال ذکر کرده است، سؤال شد. فرمود:

وَ رُوِيَتْ عَنْهُ أَيْضاً بِطَرِيقِهِ إِلَى أَسَدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: حِينَ سُئِلَ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي ذَكَرَ اللَّهُ مِقْدَارَهُ فِي الْقُرْآنِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ وَ هِي كَرَّةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله و علیه و آله وسلم فَيَكُونُ مُلْكُهُ فِي كَرَّتِهِ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ وَ يَمْلِكُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِي كَرَّتِهِ أَرْبَعَةً وَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ سَنَةٍ

 

[2]؛

مراد از آيه، رجعت رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم است. پس ملک او در بازگشتش، پنجاه هزار سال خواهد بود و امير المؤمنين در رجعتش، چهل و چهار هزار سال حکومت مي­کند.

با توجّه به اهمّيت موضوع، اين روايت را بررسي مي­کنيم. طبق تحقيق و بررسي، به اين روايت نمي­شود استناد کرد، به چند دليل:

1. عصر رجعت وظهور، مقدمه قيامت است و اين ارقام با مقدّمه بودن منافات خواهد داشت.

2. اين روايت مرفوع است و قابل استناد نخواهد بود.

3. کسي که روايت را بدون واسطه از امام صادق علیه السلام نقل کرده است، اسد بن اسماعيل است که کسي او را توثيق نکرده و مجهول مي­باشد.

سيد علي بروجردي مي­نويسد: «به مدح يا ذم او دست نيافتم و او ناشناخته و سخنانش غير قابل قبول است.[3]»

گرچه بعضي از بزرگان، اين روايت را ذکر کرده و براي توجيه اين ارقام، چنين نوشته­اند: «يحتمل الحمل علي المبالغه و غيرها[4]؛ ممکن است حمل بر مبالغه يا امثال آن شود.»

امّا حق اين است که اين توجيه، قابل قبول نيست، چون مقام و شأن ائمّه معصومين علیه السلام در چنين مواردي که با ارقام مشخص، مثل 44000 سال استعمال شده است، بيان مبالغه نمي­باشد. اين نوع مبالغه، بسيار نامأنوس خواهد بود. ديگر اين­که هيچ قرينه­اي بر مبالغه وجود ندارد. پس بهترين راه برخورد با اين نوع روايات، بررسي سندي آن­ها است.

ب. روايت بسيار طولاني ديگري است که فعلا آن مقدارِ مورد بحث را مي­آوريم و بقيه روايت را در بحث تکرر رجعت، بررسي خواهيم کرد.

سعد عن ابن ابي الخطاب عن موسي بن سعدان عن عبد الله بن قاسم حضرمي عن عبد الکريم بن عمرو الخثعمي قال سمعت ابا عبد الله: و… يملک امير المؤمنين اربعا و اربعين الف سنة

 

[5]؛

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: امير مؤمنان چهل و چهار هزار سال حکومت مي­کند.

به دليل ضعف سند اين روايت، نمي­توان به آن استدلال کرد. در سند اين روايت، عبد الله بن قاسم حضرمي است. نجاشي درباره او مي­نويسد: عبد الله بن قاسم حضرمي معروف به (بطل) بسيار دروغگو و اهل غلو است و از غلو کنندگان، روايت مي­کند و به روايت او اعتنا نمي­شود.

 

[6]

گذشته از اين، چنين ارقامي بسيار نامأنوس­اند وآوردن چنين حديثي بدون تحقيق وبررسي سند آن، اصل مسأله رجعت را مخدوش مي­سازد. لازم به ذکر است، اين روايت با سند ديگري از امام صادق علیه السلام نقل شده است و احمد بن عقبه و پدرش در سند آن وجود دارند، که مجهول و ناشناخته هستند.

 

 

2. طول عمر امام حسين علیه السلام

1. دو روايت درباره عمر امام حسين علیه السلام وجود دارد:

 

 

سعد عن ايوب بن نوح و الحسن بن علي بن عبد الله معاً عن عبّاس بن عامر عن سعيد عن داوود بن راشد عن حمران عن ابي جعفر علیه السلام قال: «اوّل من يرجع لجار لکم الحسين و يملک حتي تقع حاجباه علي عينيه من الکبر»؛

امام باقر علیه السلام فرمود: اوّلين کسي که باز­مي­گردد، همسايه شما، حسين بن علي است و به
اندازه­اي حکومت مي­کند که به سبب پيري، ابروهايش به روي چشمانش قرار مي­گيرد.
[7]

2. در روايت ديگري چنين آمده است:

سعد عن ابي عيسي عن عمر بن عبد العزيز عن رجل عن جميل بن درّاج عن معلي بن خنيس و زيد الشحّام عن ابي عبد الله علیه السلام قالا: اوّل من يکرّ في الرّجعة الحسين بن علي و يمکث في الارض اربعين سنة حتي يسقط حاجباه علي عينه

 

[8]؛

امام صادق علیه السلام فرمود: اوّلين کسي که رجعت مي­کند، حسين بن علي علیه السلام است و چهل سال در روي زمين مي­ماند، تا اين که ابروهايش به روي چشمانش مي­افتد.

در سند روايت اوّل، داوود بن رشيد است و با يک واسطه از امام باقر علیه السلام نقل مي­کند؛ که وي فردي مجهول است، بنابر اين روايت او ضعيف مي­باشد و نمي­توان به آن اعتماد کرد.

در روايت دوّم نيز با تعبير «عن رجل» آمده که مجهول است و روايت ضعيف گفته مي­شود. خلاصه همه مي­خواهند بدانند که امامان معصوم علیه السلام بعد از رجعت، چند سال عمر مي‌کنند و چه حوادثي رخ مي­دهد. اين گونه سؤال­ها، فکر و انديشه هر انسان مشتاق را به خود مشغول مي­کند؛ ولي واقعيت اين است که سخن گفتن در اين باره، بسيار مشکل است و به طور طبيعي نمي­توان اطلاع دقيقي در اين موارد به دست آورد. تنها منابع و مآخذ ما، همان روايات امامان معصوم علیه السلام است که بيان شد.

آنچه مي­توان گفت اين است که مدّت عمر همه انسان­ها به ويژه امامان معصوم علیهم السلام از علوم اختصاصي خداوند متعال مي­باشد و کسي را از آن خبردار نکرده است، مگر موارد خاصي که خداوند متعال خودش صلاح بداند و براي انبيا و اولياي خود خبر بدهد.

 

 

>عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‏ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينْ‏ِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا<؛

داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن­ها قرار مى‏دهد.

 

[9]

بنابراين علم به غيب، اولاً و بالذّات از آنِ خداوند است و هيچ کس بدون اذن او به غيب راه ندارد و غيب­داني انبيا و اوليا خداوند، در محدوده­اي است که خداوند بخواهد. خداوند است که چنين فضيلت وتوانايي را عطا مي­کند.



[1]. بحار الانوار، ج53، ص44.

[2]. همان، ج 53، ص104.

 

[3]. طرائف المقال، ج1، ص405.

[4]. الايقاظ من الهجعه، ص 368؛ منتخب الانوار المضيئه، ص 202.

[5]. مختصر بصائر الدرجات، ص27؛ بحار الانوار، ج53، ص42.

[6]. رجال النجاشی، ص226.

 

[7]. بحار الانوار، ج53، ص43، ح14.

 

[8]. همان، ص63، ح54.

[9]. سوره جن : 26- 27.

 


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:,

] [ 19:1 ] [ حسیــــــــن ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه